• وبلاگ : غزلكوچه
  • يادداشت : دو دو تاهايي كه هيچ وقت چهار نمي شوند
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + کوروش کسرا 
    دوستم ميگفت: "يک عاشق دلش را توي تاريکيست، پيدا ميکند
    مرد يعني چشم و دل، کُلا دکان و کرکره، خاموش و پايين روزها

    صبحِ باران ميشود فهميد عاشق، چند مَرده خلوتش گل ميکند."
    اِي... رفيق اِي...، بي ترانه؟! بي خيال نازک پروانه؟! با اين روزها؟!

    بگذريم اما من از دلسالگي، يک خواب لالايي طلبکارم رفيق
    خواب لبهاي خدا را پخش کن،
    بارانيِم اين روزها...
    اين روزها...
    ...................................................................................
    امشب که قدم ميزديم، اين دو تا شعرت رو برام خوندي و من دوباره از تو آموختم. شعري که رضا سليماني براي من گفته بود رو برات نوشتم. نه تنها شعرهات رو، که شاعر بودنت رو دوست دارم. هميشه موفق باشي. کوروش کسرا